می گفت خوب چوب تو لونه ی زنبور نکن آخه تو چرا اینجوری ؟ گفتم من اصلا نمی تونم قبول کنم یه کاری رو هزاران بار تکرار کنم تا وقتی مردم بفهمم چیه من نمی تونم وایسم خدا و ایمانی که میگن رو نبینم اگر خدا و ایمانی هست باید ببینم باید تو همین دنیا ببینم اصلا باید با چشم ببینمش تا باورش کنم
من به قدر صداقتم و وفاداریم و عشقم تو زندگی، دقیقا به قد همون سجده ه رنجم بزرگ بود و دردم هم به همون قدر عمیق و بزرگ پی نوشت : عالم و آدمم التماسم کردن و انقدر که بیا با ما این کار و اون کار رو می کنیم ولی من فقط یکی هستم و یکی می پرستم و با هیچی عالم و آدمم بدن عوضش نمی کنم من فقط اونی که خودم دوست دارم رو می پرستم اگه زمین و زمان رو هم بهم بدن به یه تار موی گندیده ی چیزی که دوست دارم نمیدم تو تموم زندگیمم همینم مثلا اگه به کسی هدیه بدم بخواد جبران کنه
درباره این سایت